آیا ما در بازی های دنیای باز شاهد اشباع بیش از حد هستیم؟

  • 2021-05-28

امروزه بسیاری از حماسه های جهان باز در دسترس ما هستند ، این بدان معناست که ما باید به عنوان مصرف کنندگان برای پول خود بهترین نتیجه را بگیریم ، به خصوص که بسیاری از این بازی ها 35 ساعت آسان هستند+، اغلب توجه وقت خود را از سایر بازی ها دور می کنیم. توسعه دهندگان همه تلاش خود را انجام می دهند تا تا حد امکان در دنیای عظیم ایجاد شده در جهان قرار بگیرند ، اما اغلب شما را پیدا خواهید کرد که از یک انتهای نقشه به طرف دیگر در حال اجرا است تا فقط به یک بخش گفتگو گوش دهید. یا بارها و بارها انجام همان نوع مأموریت جانبی (بدترین آنها برای من مأموریت های استراق سمع در بازی های قدیمی Creed بود).

بنابراین آیا اشباع بیش از حد بازی های جهان باز در بازار وجود دارد یا محتوای موجود در خود بازی ها؟

خاور

این سؤال اخیراً به ذهنم خطور کرد که دو بازی آخر من بازی کرده ام Assassins Creed Origins و Shadow of War هستند. من بیشتر وقت خود را صرف این بازی ها در کاوش در دنیای باز کرده ام و اغلب توجه زیادی به داستان نمی کنم (تا زمانی که لازم نباشم). من می گویم اکثر بازی هایی که من بازی می کنم ، و بیشتر از همه لذت می برم ، بازی های گسترده ای در دنیای باز هستند ، یا همانطور که دوست دارم آنها را "RPG های نرم" بنامم.

به یاد می آورم وقتی برای اولین بار GTA 5 را بازی کردم ، از دنیای هیجان انگیز و سطح تعامل در آن هیجان زده بودم ، مثل این بود که هیچ بازی دیگری که قبلاً بازی می کردم. آیا با این تنظیم چنین نوار بلند ، از آن زمان به ویژه با افزودنیهای مداوم در بازی آنلاین آنها رسیده است؟من واقعاً مطمئن نیستم ، با بازی های خاص قطعاً مطابقت دارد ، اما بسیاری از این بازی های بزرگ دارای یک تن از محتوای پرکننده هستند ، با تمرکز زیادی روی دنیای تعاملی ... که همه خوب و خوب است اما وجود داردباید در آن دنیای باز کافی باشد تا شما را درگیر نگه دارد و ترجیحاً بارها و بارها همان تلاش نیست. اگر بارها و بارها و بیش از عناصر جنگ / مخفیک باید به اندازه کافی خوب باشد تا شما را به طور مداوم بجنگید و بکشید (دکمه ساده مانند Warriors Dynasty نیست). بسیاری از این موارد فقط می تواند من بد اخلاق باشم ، و در حالی که این بازی ها را انجام می دهم ، هرگز خسته نمی شوم ، اما وقتی به آنها نگاه می کنم ، فکر می کنم که چقدر واقعاً به یاد می آورم و چقدر فقط زمان را می کشیدم - این اغلب اوقات استواد

Assassin’s Creed عالی بود زیرا من عاشق جمع آوری وسایل هستم، بنابراین برای به دست آوردن بهترین وسایل باید به شکار می رفتم. این سرگرم کننده بود، اما وقتی به بازی فکر می کنم، این تنها کاری است که من واقعاً انجام دادم، جدا از نابود کردن اردوگاه ها / قلعه های دشمن. نه اینکه سرگرم کننده نبود، اما واقعاً تنوع زیادی در گیم پلی نشان نمی دهد. پنهان کاری و برنامه ریزی چیزهایی بود که من را مشتاق بازی کردنش می کرد، اما وقتی داستان را تمام کردم، اصرار زیادی برای ادامه نداشتم. همچنین فکر می‌کنم خوب است که یک سال بیشتر برای ساخت آن وقت گذاشتند، زیرا به ما فرصت داد تا سریال را از دست بدهیم.

Shadow of War برخی از بهترین مبارزات جهان باز را دارد که من تا به حال تجربه کرده‌ام و نمی‌توانم از این بابت ایراد بگیرم، و به‌عنوان یک بازی هنوز نمی‌توانم اصلاً آن را مقصر بدانم. من فقط می‌خواهم به کشتن کاپیتان‌های Urak-hai ادامه دهم و در حالی که خط داستانی سرزمین میانه را دنبال می‌کنم، سطح را بالا ببرم. مبارزه باعث می شود که من بخواهم برای مدت طولانی ادامه دهم و بازی کنم (اگرچه چیزهای منفی در مورد آخرین عمل بازی شنیده ام!) و برای من این چیزی است که می خواهم بازی های جهان باز من باشند، سیستم های مبارزه پیچیده بایک خط داستانی لذت بخش با ماموریت های جانبی که شما را علاقه مند می کند **سرفه بتمن**.

Horizon Zero Dawn برای من دنیای باز واقعاً سرگرم کننده ای داشت که باعث شد به دنبال شکار برای جمع آوری بهترین تجهیزات و زره باشم، اما وقتی نوبت به انجام یک قسمت بزرگ از داستان در پایان رسید، بسیار خسته شدم و احساس کردم که این یک کار طاقت فرسا است.، و داستان حتی آنقدر هم لنگ نبود.

بنابراین شاید این من باشم که خیلی از یک نوع بازی را بازی می‌کنم، اما بازی‌ها برای مصرف من وجود دارند و از آنجایی که این نوع بازی‌ها برای من جذاب هستند، به خرید آنها ادامه خواهم داد. خود بازی‌ها اغلب دارای ماموریت‌های جانبی تکراری هستند که هرگز با بازی‌های RPG مناسب که اغلب دارای مجموعه وسیعی از ماموریت‌های جانبی هستند (به خصوص The Witcher 3) مقایسه نمی‌شوند، و گاهی اوقات انجام تکه‌های عظیم از داستان یکباره دشوار است. همچنین فکر می‌کنم می‌تواند تمرکز زیادی روی جمع‌آوری وسایل داشته باشد (اگرچه من همیشه مشتاق این هستم)…

من فکر نمی‌کنم اشباع بیش از حد این بازی‌های جهان باز وجود داشته باشد و فکر می‌کنم خود دنیاها بسیار جالب‌تر می‌شوند، اما فکر می‌کنم که توسعه‌دهندگان باید کارهای بیشتری انجام دهند تا ما را نسبت به آنچه در واقع انجام می‌دهیم علاقه مند نگه دارند. این دنیاها

ببینید اینجا جایی است که من در تضاد خیلی ها هستم، واقعاً، من هنوز عاشق یک بازی جهان باز خوب هستم - من از طرفداران بزرگ Dead Rising 4: Franks Big Package و دنیای باز قبل از من بودم، در بسیاری از بازی ها ماننداین من می توانم خودم را در دنیا گم کنم و فقط با لذت زیادی به اطراف بروم. اگرچه تا حدودی اینجا جایی است که فکر می‌کنم سلیقه‌های من در بازی‌های جهان باز تغییر کرده است، اما واقعاً دیگر نمی‌خواهم آن‌هایی که پر از کارهای جدی هستند انجام دهند، ترجیح می‌دهم کاری را انجام دهم که در حال حاضر بتوانم خیلی از آن لذت ببرم.

اما در همان زمان، به‌عنوان یکی از طرفداران پرشور بازی‌های RPG از هر دو طرف دنیا، جهان‌های باز چیزی نیست که به تازگی در 5 سال گذشته برای من ظاهر شده باشد، به نوعی همیشه آنجا بوده است و مردم در حال تبدیل شدن به آن هستند. بیش از حد اشباع شده از این دنیاها، چیزی است که من در تمام مدتی که واقعاً در بازی بودم، سعی کردم به دنبال آن باشم.

با این حال، متوجه می‌شوم که برخی از بازی‌ها به راحتی می‌توانند از دنیای باز بودن کمی رنج ببرند، برای مثال در بالا می‌بینم که خاویر واقعاً از دنیای باز Horizon Zero Dawn لذت می‌برد و برای بسیاری این بازی بهترین بازی سال ۲۰۱۷ بود –اما برای من؟من از آن متنفر بودم. در تمام مدتی که آن را بازی می کردم، نمی توانستم فکر نکنم که بازی فقط کمی کوچکتر (و همچنین حدود 8 ساعت کوتاهتر) به طور جدی سود می برد، اما برای چندین سال فکر می کردم که این فقط من از این بازی خاص متنفرم. یک بازی بود و تا زمانی که متوجه شدم که این همان مشکل من با Final Fantasy XV است.

در هر دو بازی، دنیاها خیلی بزرگ هستند و نتیجه یک انحراف واقعاً سخت از داستان سرایی عالی آنهاست – تا جایی که تقریباً حوصله بازی در ادامه داستان را نداشتم.

اما بعد از آن، طرف دیگر آن وجود دارد – هر دو بازی در مجموع حتی به بزرگی Witcher 3 هم نیستند – با این حال به سختی می‌توانم خودم را از این بازی دور کنم، حتی پس از اتمام داستان اصلی که متوجه شدمهر ذره ای از dlc و گنج یابی می توانستم فقط برای اینکه بتوانم زمان بیشتری را در اینجا بگذرانم - پس تفاوت آن در چیست؟من فکر می‌کنم همه چیز خلاصه می‌شود «چیزها و چیزها» که در آن Final Fantasy & Horizon مأموریت‌های زیادی داشتند که باعث می‌شد شما در سراسر جهان سفر کنید در حالی که چیزی جز چند دشمن در بین این ماموریت نمی‌بینید، The Witcher 3 دارای انبوهی از ماموریت‌ها است. ماموریت‌ها اما شما حتی نمی‌توانید 5 دقیقه بدون اتفاق جالب سفر کنید - چه یک تلاش جدید، یک کمین یا یک شهر کاملاً جدید همیشه چیزی وجود داشت که علاقه‌ام را جلب می‌کرد.

در مجموع من واقعاً فکر نمی‌کنم که شاهد اشباع بیش از حد بازی‌های جهان باز باشیم، به هر حال هیچ چیز جدیدی نیست، مشکل بزرگ من با بسیاری از آنها این است که برخی از دنیاها کمی بیش از حد بزرگ و خالی هستند. پوچی و تنهایی دنیای بازی که بزرگتر از نیاز بازی ساخته شده است، باعث می شود که کل تجربه کمی احساس شود.

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.