هارون یوهانس

  • 2021-06-8

من در سال 2015 به طور پاره وقت در کالج داگلاس کار کردم. به عنوان مدیر آموزش و تحقیقات جامعه طیف ، من در طول سالها با مربیان برنامه معلولیت و مطالعات جامعه به عنوان سخنران مهمان آشنا شدم و واقعاً از دانشجویان لذت بردم. یک مربی از من پرسید که آیا من فکر کرده ام برای تدریس درخواست کنم ، و من هرگز آن را در نظر نگرفته ام ، اما تصمیم گرفتم که این کار را انجام دهم. من از کار خود بسیار خوشحال شدم ، اما تا پایان مصاحبه ، از این سؤالات جدید هیجان زده شدم. یادم است که مصاحبه را فقط به نوعی علاقه مند کردم و از راهرو خارج شدم و از راهرو فکر کردم ، "من واقعاً می خواهم اینجا کار کنم!"خوشحال شدم که آنها تماس گرفتند تا بگویند من استخدام شده ام.

من خودم محصول سیستم کالج هستم. من اوایل دبیرستان را ترک کردم ، قصد بازگشت نداشتم ، اما پس از آن تشویق شدم که یک دوره کالج را امتحان کنم ، آن را دوست داشتم و به یک مدرک ، سپس یک مدرک دانشگاهی ادامه دادم و به تحصیلات تکمیلی ادامه دادم و سرانجام مطالعات دکترا.

حرفه من

در روز اول کار در داگلاس ، من به یک جلسه تمرینی در مورد چگونگی استفاده از فناوری کلاس درس رفتم و مربی گفت: "چیزی که متوجه خواهید شد این است که مردم درب را برای شما باز نگه می دارند - اگر آنها بدون نگه داشتن در را طی کننداین ، آنها احتمالاً در حال بازدید هستند. "این بسیار درست بوده است - بیشتر افرادی که در را نگه نمی دارند ، چند دقیقه بعد از من بخواهند. من فکر می کنم این یک استعاره عالی برای جامعه ما است: ما در را برای افرادی که می خواهند در گفتگو در مورد آنچه که انسان بودن ، یادگیرنده بودن است ، به ما بپیوندند ، باز نگه می داریم و بخشی از یک جامعه ، دانش آموزان ، میهمانان است، دانشکده ها ، و همه افراد مهمی که از همه ما حمایت می کنند تا آنچه را که انجام می دهیم ، با هم انجام دهند.

من از ابتدا به عنوان یک مربی نیمه وقت کار کردم و درست از ابتدا ، هماهنگ کنندگان برنامه من از من حمایت کردند تا با قرار دادن من در مناطقی که هم تخصص کار و هم دانشگاهی داشتم ، به دانشجویان خود بهترین تلاش خود را بدهم. من در طی چهار سال گذشته حدود ده ها دوره مختلف تدریس کرده ام - و من آن را دوست دارم. مثل هر کس که در اینجا ملاقات کرده ام ، به دلیل دانش آموزان در اینجا کار می کنم - آنها مرا از بین می برند. آنها از چنین پیشینه های متنوعی ناشی می شوند و بسیاری از آنها با خیلی چیزها سر و کار داشته اند و همچنان نیازهای بسیاری را در زندگی خود ادامه می دهند. بخش مورد علاقه من از کاری که ما انجام می دهیم استقبال از تنوع سنین ، فرهنگ ها و جنس ها است. من واقعاً عاشق نگاه کردن به کلاسهای درس هستم که همه افراد متفاوت هستند و در مورد آنچه همه ما به یکدیگر ارائه می دهیم فکر می کنیم و فرصت هایی را ایجاد می کنیم که در آن اتفاق می افتد.

در کلاس که بیشتر اوقات تدریس کرده ام ، من به طور مرتب دانش آموزانی را از جریان بومی کودک ، خانواده ، خانواده و مطالعات جامعه داشتم و از آنچه آنها وارد کلاسهای درس می کردند لذت می بردم. احساس می کردم همیشه از آنها یاد می گیرم و قدردانی می کردم. سپس ، از طریق یک سری شرایط ، از من دعوت شدم تا در آنجا به تدریس (QTT) بپردازم. فرایند QTT واقعاً ارزیابی این است که آیا فرد تخصص کافی برای آموزش راحت یک دوره دارد یا خیر. پس از شنیدن برخی از آنچه من به عنوان یک محقق در مورد روشهای بومی ، به عنوان یک مربی ، به عنوان یک دانشمند اجتماعی از جامعه من آموخته ام و به عنوان ارائه دهنده خدمات ، در برنامه جریان بومی مورد استقبال قرار گرفتم. باز هم ، این سؤالاتی بود که باعث شد من بخواهم بیشتر درگیر شوم. من شروع به تدریس یک دوره در جریان بومی کردم ، آن را دوست داشتم و اکنون هماهنگ کننده بازیگری برنامه هستم. این همچنان سؤالات دانش آموزانی است که مرا وادار می کنند.

ما واقعاً یک "تیم رویایی" از مربیان و متفکران باورنکردنی داریم و من از کاری که همه ما با هم انجام می دهیم هیجان زده ام. ما به عنوان یک تیم ، ما دائماً در حال فکر کردن در مورد رویکردهای خود هستیم تا اطمینان حاصل کنیم که از نظر فرهنگی از نظر آموزش بومی و همچنین انتظارات دانشگاهی از نظر فرهنگی ایمن و از نظر آموزشی سالم هستند. ما بسیار خوش شانس هستیم که کالج واقعاً نیاز به مشارکت بزرگان را درک و پشتیبانی می کند زیرا آنها نه تنها با اطلاعات بلکه با فرآیندها و تفکر از طریق ما به ما کمک می کنند. من به طور فزاینده ای متقاعد می شوم که ، همانطور که یکی از متخصصان برنامه درسی نوشت ، نه تنها آموزش بومی برای دانشجویان بومی خوب است ، بلکه برای همه دانشجویان خوب است. در B. C. آموزش و پرورش و ما این را اکنون می دانیم و این بخش مهمی از برنامه درسی K - 12 است ، اما ما هنوز در آموزش عالی به شکاف های گذشته می پردازیم. من فکر می کنم نمونه دیگری است که پروژه حقیقت و آشتی را برای همه ما به ارمغان می آورد و این یک هدیه برای بخشی از آن است.

رشد من

یکی از فرصتهای بسیار خوبی که کار در داگلاس به من داده است این است که قادر به ایجاد ارتباطات جامعه من به کار و برعکس است. من به مدت سی سال به عنوان مدیر یکی از بهترین سازمان های عملی در کانادا رهبر در زمینه پشتیبانی معلولیت بوده ام و این یک لذت است که انجام کارهایی مانند آوردن دانش آموزان با من به عنوان همکار کنفرانس استانی ما ، لذت بخش است. جایی که آنها در حوزه ما مورد استقبال رهبران قرار می گیرند. همانطور که در تجربه خودم ، این دانش آموزان رهبران فعلی ما را به روشی جدید امیدوار می کنند. من از تفکر جدیدی که به آن نیاز دارد آگاه هستم و می دانم که این دانش آموزان با توجه به این فرصت ، این اتفاق را می دهند. اخیراً ، من توانسته ام برخی از افراد بومی را که با آنها ملاقات می کنم و با آنها کار می کنم به آژانس های جامعه که می خواهند بدانند چگونه بهتر به این جمعیت خدمت کنم ، متصل کنم.

یکی از بهترین لحظات زندگی من این بود که دانش آموزان بومی ما فقط پس از دو هفته تمرین در جامعه برگشتند و به من گفتند که آنها با کودکان بومی ملاقات می کنند که "نمی دانند اکنون چه چیزی را می دانیم ، و آنها باید. "آنها چشم انداز محکمی داشتند که می خواستند بفهمند چگونه آن دانش آموزان جوان را به داگلاس بیاورند تا آنها را در اوایل آنچه که ممکن است در اینجا انجام دهند به عنوان بزرگسالان نشان دهند. چه نشانه موفقیت برنامه!

من واقعاً از فرصت های یادگیری در مورد بهترین شیوه های آموزشی که داگلاس در اختیار دانشکده ها قرار داده است ، لذت بردم. به عنوان مثال - F ، در هفته آموزش آزاد ، ما باید در مورد دانش آموزانی که از ویکی پدیا استفاده می کنند برای تکالیف که دسترسی بیشتری به آنچه انتظار داشتیم داشته باشیم و در روزهای توسعه حرفه ای ما توانسته ایم یاد بگیریم که در مورد روشهای جدید برای فکر کردن آموخته ایم. در مورد آموزش رابطه ای از کارشناسان محلی ، و من. من همچنین در مورد ادغام فناوری برای آموزش از افراد IT و همکارانم چیزهای زیادی آموخته ام. به نظر می رسد فرصت های نامحدودی برای یادگیری وجود دارد ، که بخشی از آنچه من در یک کار می خواهم است.

داگلاس از من در یک پروژه تحقیقاتی از من حمایت کرده است ، که باعث شد من در بروکسل به یک گروه بین رشته ای از دانشگاهیان و دانشجویان علاقه مند به ساخت گرایی اجتماعی و تحقیقات مبتنی بر هنر ارائه دهم. از آنجا که من در همکاری با گفتگو با افراد دارای معلولیت تخصص دارم ، دانش آموزان من همیشه به رویدادهای عمومی ما دعوت می شوند. این باعث می شود مکالمات کلاس پر جنب و جوش و مفید در مورد آنچه در اینجا و اکنون در فرهنگ ما اتفاق می افتد.

الهام بخش من

من واقعاً مشتاقانه منتظر کار هستم. انتظار داشتم به زودی بازنشسته شوم ، اما اکنون فکر می کنم ده سال دیگر تدریس خواهم کرد! همکاران من بسیار فعال و درگیر هستند. دانش آموزان من خیلی سخت کار می کنند و ایده های خوبی دارند که جهان به آن احتیاج دارد. و می توانم ببینم که داگلاس اولویت های مشارکت و ایجاد همه جوامعی را که ما بخشی از آنها هستیم ، می کند و دوست دارم بخشی از آن باشم. من به تازگی مراحل اولیه دعوت را پشت سر گذاشتم تا در یک دانشگاه بزرگتر به یک کار متفاوت نگاه کنم و درست همانطور که لیست کوتاه را تهیه کردم ، که هیجان انگیز بود زیرا فرصت های زیادی را ارائه می داد ، تصمیم گرفتم درخواست خود را پس بگیرم. من این تمرکز را روی "تعلق" که در اینجا داریم دوست دارم. تحقیقات عظیمی و فزاینده ای در مورد چگونگی تعلق برای سلامتی ما به عنوان افراد و یک جامعه وجود دارد. و اکنون می توانم بخشی از باز نگه داشتن آن درب باشم.

همانطور که ممکن است مادربزرگ متیس من گفته باشد ، مینا کاوپیمیتین (به زودی می بینید!).< SPAN> من واقعاً مشتاقانه منتظر کار هستم. انتظار داشتم به زودی بازنشسته شوم ، اما اکنون فکر می کنم ده سال دیگر تدریس خواهم کرد! همکاران من بسیار فعال و درگیر هستند. دانش آموزان من خیلی سخت کار می کنند و ایده های خوبی دارند که جهان به آن احتیاج دارد. و می توانم ببینم که داگلاس اولویت های مشارکت و ایجاد همه جوامعی را که ما بخشی از آنها هستیم ، می کند و دوست دارم بخشی از آن باشم. من به تازگی مراحل اولیه دعوت را پشت سر گذاشتم تا در یک دانشگاه بزرگتر به یک کار متفاوت نگاه کنم و درست همانطور که لیست کوتاه را تهیه کردم ، که هیجان انگیز بود زیرا فرصت های زیادی را ارائه می داد ، تصمیم گرفتم درخواست خود را پس بگیرم. من این تمرکز را روی "تعلق" که در اینجا داریم دوست دارم. تحقیقات عظیمی و فزاینده ای در مورد چگونگی تعلق برای سلامتی ما به عنوان افراد و یک جامعه وجود دارد. و اکنون می توانم بخشی از باز نگه داشتن آن درب باشم.

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.