جمهوری دیوان عالی فیلیپین مانیل
en banc
G. R. شماره L-38773 19 دسامبر 1933
مردم جزایر فیلیپین ، شاکی-اپل ، در مقابل Gines Alburquerque y Sanchez ، متهم-اپلانت.
گیبس و مک دونو و رومن اوزاتا ، برای استیناف. دفتر وکیل دادگستری هیلادو برای Appelle.
Avanceña ، C. J:
این حكم كه از اینكه متقاضیان Gines Gines Alburquerque را به جرم جرم قتل كه بر شخص مانوئل اسما مرتكب شده است ، مقصر دانست و او را به هشت سال و یك روز شهردار Prision محکوم می کند ، و وارثان آن مرحوم را در مجموع P1،000 جبران می کند، با هزینه
استیناف در اینجا ، که بیوه پنجاه و پنج سال سن و پدر نه فرزند زنده است ، مدتی است که از فلج جزئی رنج می برد ، پیاده روی یک پا را می کشد و کنترل حرکت بازوی راست خود را از دست داده است. وی از زمان دچار سکته مغزی فلج نتوانسته است کار کند. یکی از دخترانش به نام ماریا و دیگری نامگذاری شده است ، در حالی که هنوز یک راهبه است. با معافیت دختر متاهل دیگر و راهبه ، از همه آنها ، از جمله استیناف ، با ماریا زندگی می کنند که به آنها وابسته هستند.
در میان دخترانی که با ماریا زندگی می کنند ، یکی به نام پیلار آشنا شد و بعداً با مرحوم مانوئل اوما در مورد پایان سال 1928 با مرحوم مانوئل اوما روابط صمیمی داشت. در آن زمان بود که متقاضی با متوفی که مرتباً در خانه خود از پیلار بازدید می کرد ، آشنا شد. روابط بین پیلار و مرحوم در به دنیا آمدن پیلار به اوج رسید. متقاضی نمی دانست که روابط دخترش با آن مرحوم به چنین افراط و تفریحی رفته است ، که او باید با اطلاعاتی که او به خانه پدرخوانده خود در سینگلونگ رفته بود ، فریب داده شود ، هنگامی که در واقع او را به بیمارستان چینی منتقل کرده بودتحویل. متقاضی حقیقت را فقط هنگامی که پیلار به همراه فرزند خود به خانه بازگشت ، آموخت.
طبیعتاً شاکی عمیقاً تحت تأثیر این واقعه قرار گرفت ، از آن زمان او نه تنها به دلیل ناسازگاری که بر خانواده اش آورده بود غمگین و نگران به نظر می رسید ، بلکه به این دلیل که کودک به معنای بار دیگری برای ماریا بود که همه آنها به حمایت از آنها وابسته بودند. مدتی استیناف نامه هایی نوشت ، که در بعضی مواقع خصمانه و تهدیدآمیز بودند و در مواقع دیگر ، آن مرحوم را برای مشروعیت بخشیدن به اتحاد خود با پیلار با ازدواج با او یا حداقل برای حمایت از او و فرزندش دعوت می کردند. اگرچه آن مرحوم موافقت كرد كه از طریق پشتیبانی به كودك کمک هزینه ماهانه بدهد ، اما او هرگز به قول خود رعایت نمی كرد.
متقاضی وقتی یک روز خود را در دفتر ارائه داد که مرحوم در آن کار می کرد ، چنان حال و هوای خود را داشت و از مرخصی مدیر آن خواست تا با اسما صحبت کند. هر دو به طبقه پایین رفتند. آنچه بعداً اتفاق افتاد ، هیچ کس شاهد نبود. اما واقعیت غیرقابل انکار این است که به همین مناسبت ، استیناف زخم را به پایه گردن آن مرحوم وارد کرد و باعث مرگ وی شد.
پس از حذف بخش های غیرممکن از آن ، دادگاه از شهادت استیناف که وی پیشنهاد داد که درگذشت برای ازدواج با دخترش است ، غرق می شود و با شنیدن اینکه دومی از انجام این کار امتناع ورزید ، وی پنکین را شلاق زد. پس از دیدن نگرش استیناف ، آن مرحوم سعی کرد تا او را با گردن به دست بگیرد و پس از آن شاکی مذکور او را به صورت Penknife گفت. به دلیل عدم کنترل حرکت بازوی خود ، این سلاح روی پایه گردن آن مرحوم فرود آمد.
دادگاه بدوی به این نتیجه رسید که تجدیدنظرخواه قصد ندارد به اندازه مرگ متوفی صدمه وارد کند. ما متوجه شدیم که نتیجه گیری او با شواهد پشتیبانی می شود. شاکی در شهادت خود قاطعانه تأیید کرد که او فقط می خواست زخمی ایجاد کند که زخمی دائمی بر چهره متوفی بگذارد یا زخمی که او را مجبور کند یک یا دو هفته در بیمارستان بماند اما هرگز قصد کشتن او را نداشت.، زیرا در این صورت برنامه او را برای وادار کردن او به ازدواج یا حداقل حمایت از دخترش خنثی می کند. تجدیدنظرخواه این قصد را در برخی از نامه های خود به متوفی از طریق تهدید به پذیرش خواستگاری خود به نفع دخترش بیان کرده بود. اینکه عمل تجدیدنظرخواه در زدن چاقو به متوفی منجر به جراحت کشنده در قاعده گردن وی شده است، صرفاً به این دلیل است که قبلاً ذکر شد، تجدیدنظرخواه به دلیل فلج شدن و ضربه، کنترل بازوی راست خود را نداشت، هرچند که قصد داشت. برای صورت، در پایه گردن فرود آمد.
لذا جهات مخففه عدم قصد ایجاد صدمات شدید مانند فوت متوفی و همچنین تسلیم داوطلبانه متوفی به مقامات و اقدام تحت تأثیر اشتیاق و ابهام باید مورد توجه قرار گیرد. به نفع تجدیدنظرخواه
با توجه به حقایقی که در بالا ذکر شد، نمیتوانیم ادعای فرجامخواه را بپذیریم که او در دفاع مشروع عمل کرده است، زیرا او با شلاق زدن و به اهتزاز درآوردن چاقوی خود، تجاوز را تحریک کرده و آغاز کرده است.
همچنین دفاعیه مدعی است که در هر حال ماده 49 قانون مجازات تجدیدنظر که به مواردی اشاره دارد که جرم ارتکابی با آنچه مورد نظر متهم است متفاوت است، باید در اینجا اعمال شود. این ماده بازتولید ماده 64 قانون قدیم است و تنها در مواردی که جرم برای شخص دیگری اتفاق می افتد (تصمیمات دادگاه عالی اسپانیا در 20 اکتبر 1897 و 28 ژوئن 1899) قابل اجرا است. در اینجا چنین نیست.
حقایقی که در اینجا ثابت می شود، جرم قتل است که در ماده 249 قانون مجازات اصلاح شده با انزوای موقت تعریف و مجازات شده است. با توجه به انطباق سه جهات مخففه بدون تشدید، مجازات درجه بعدی یعنی شهردار زندان باید اعمال شود.
لذا به موجب مفاد قانون شماره 4103، تجدیدنظرخواه با تأیید حکم به مجازات نامشخص از یک (1) سال حبس تعزیری تا هشت (8) سال و (1) روز حبس شهردار محکوم میشود. از همه جهات دیگر، با هزینه. بنابراین دستور داد.
خیابان، آباد سانتوس، ویکرز، و بات، جی جی، موافق هستند.
پروژه لاوفیل - بنیاد حقوقی آرلانو
آشنایی با اسما
- 2022-07-26
- نویسنده : ژرژ هاشم زاده
- منبع : thesundayschool.space
- بدون دیدگاه