استراتژی تجاری چیست؟و چگونه یکی را توسعه دهیم!

  • 2021-03-1

یک استراتژی تجاری در ساده ترین شکل خود ابزاری برای کمک به شما در دستیابی به اهداف تجاری است

یک استراتژی تجاری اصول راهنما را برای بسیاری از تصمیمات سازمانی مانند استخدام کارمندان جدید یا توسعه محصولات جدید فراهم می کند. و به شما کمک می کند تا روش ها و تاکتیک هایی را که باید در شرکت خود انجام دهید تعریف کنید.

ایجاد یک استراتژی تجاری که مطابق با دیدگاه شما برای سازمان شما باشد ، یک تمرین وقت گیر است. در این مقاله ، ما بحث خواهیم کرد که یک استراتژی تجاری چیست و چرا مهم است ، مؤلفه های مختلف یک استراتژی تجاری و برخی از نمونه های استراتژی های تجاری را برای کمک به شما در ایجاد ایده هایی برای شرکت خود کشف خواهیم کرد.

در حالی که یک استراتژی تجاری برای درک در تئوری ساده است ، تدوین یک استراتژی تجاری خوب و سپس اجرای آن ، کار ساده ای نیست.

عناصر اصلی را برای درک استراتژی تجارت کشف کنید:

  • استراتژی تجاری چیست؟
  • استراتژی با تاکتیک ها چگونه است؟
  • مؤلفه های اصلی یک استراتژی تجاری چیست؟
  • چرا یک استراتژی تجاری مهم است؟
  • چگونه می توان یک استراتژی تجاری ایجاد کرد؟
  • چگونه می توان موفقیت یک استراتژی تجاری را اندازه گیری کرد؟

آیا شما یک استراتژی تجاری قوی دارید؟🚀

استراتژی تجاری چیست؟

در اصل ، یک استراتژی تجاری یک برنامه جامع سازمانی است. این طرح همان چیزی است که مدیریت یک شرکت برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود توسعه و پیاده سازی می کند. در اصل ، یک برنامه تجاری یک طرح بلند مدت از مقصد استراتژیک مورد نظر برای یک شرکت است.

این طرح بلند مدت شامل طرح کلی از استراتژیک و همچنین تصمیمات تاکتیکی یک شرکت برای دستیابی به اهداف کلی خود خواهد بود. این استراتژی تجاری به عنوان یک چارچوب اصلی برای مدیریت عمل خواهد کرد.

پس از تعریف این چارچوب ، مدیریت باید زندگی کند و آن را نفس بکشد. این امر به بخشهای مختلف در یک تجارت کمک می کند تا با هم کار کنند و اطمینان حاصل کنند که کلیه تصمیمات دپارتمان از جهت کلی سازمان پشتیبانی می کنند. این امر به جلوگیری از کار در سیلوها یا تیم های مختلف که در جهت های مخالف حرکت می کنند ، کمک می کند.

در این مرحله مهم است که تفاوت بین یک استراتژی تجاری و بیانیه ماموریت را برجسته کنیم. یک نمونه این است که "شرکت محور مشتری محور زمین" آمازون این یک استراتژی نیست ، بیشتر این دیدگاه که استراتژی ارائه می دهد ، و چارچوبی را که در آن استراتژی تدوین خواهد شد ، ایجاد می کند.

"هرچند استراتژی زیبا ، گاهی اوقات باید به نتایج نگاه کنید."- وینستون چرچیل

استراتژی با تاکتیک ها چگونه است؟

قبل از اینکه به جزئیات چگونگی ایجاد یک استراتژی تجاری بپردازیم ، درک این موضوع که چگونه استراتژی با تاکتیک ها متفاوت است ، مهم است. هر دوی اینها به یکدیگر کمک می کنند ، اما چیزهای کاملاً متفاوت هستند.

استراتژی همانطور که ما شناسایی کرده ایم به هدف بلند مدت یا نقشه راه برای یک سازمان و چگونگی برنامه ریزی برای دستیابی به آنها اشاره دارد. یا مسیری که سازمان به سمت اهداف خود طی خواهد کرد.

برعکس ، تاکتیک ها به مجموعه خاصی از اقدامات انجام شده برای رسیدن به اهداف سازمانی یا استراتژی اشاره دارند.

به عنوان مثال ، یک شرکت ممکن است یک چشم انداز استراتژیک برای تبدیل شدن به ارزانترین تأمین کننده یک محصول در بازار داشته باشد. این امر به مدیران آنها نیاز دارد تا با تأمین کنندگان مذاکره کنند و هزینه های خرید را کاهش دهند. این ، یک حرکت تاکتیکی برای دستیابی به استراتژی تعیین شده است.

"تاکتیک های خوب می توانند حتی بدترین استراتژی را نجات دهند. تاکتیک های بد حتی بهترین استراتژی را از بین می برد. "- ژنرال جورج اس. پاتون جونیور.

مؤلفه های اصلی یک استراتژی تجاری چیست؟

استراتژی های تجاری در همه شکل ها و اندازه ها ارائه می شود (به برخی از نمونه ها/منابع زیر مراجعه کنید) و در عمق آنها می تواند بسیار متفاوت باشد. با این وجود بیشتر اسناد استراتژی تجاری شامل موارد زیر خواهد بود:

1. چشم انداز و اهداف

یک استراتژی تجاری برای کمک به شما در رسیدن به اهداف تجاری خود در نظر گرفته شده است. عنصر بینایی این امر جهت روشنی را برای تجارت فراهم می کند. این امر شما را قادر می سازد تا دستورالعمل های تاکتیکی را در استراتژی تجارت تدوین کنید تا چه کارهایی باید انجام شود و کدام یک از منابع شما مسئول تکمیل آنها است.

2. مقادیر اصلی

یک استراتژی تجاری با توجه به ارزش های اصلی سازمان ، رهبران و همچنین ادارات را در مورد آنچه باید و نباید انجام شود راهنمایی می کند. تعیین ارزش های اصلی سازمانها به اطمینان از اینکه کارمندان در همان صفحه و با همان اهداف هستند ، کمک می کند.

3. SWOT (نقاط قوت ، ضعف ، فرصت ها و تهدیدها)

برای هر مشاغل ، درک نقاط قوت ، ضعف ، فرصت ها و تهدیدات آن بسیار مهم است. این یک بخش اصلی از هر استراتژی تجاری است و تضمین می کند که فروتنی و خودآگاهی وجود دارد. درک این امر به تعریف جایی که سازمان می تواند برنده شود ، و مناطقی که باید در آینده مورد توجه قرار گیرد ، کمک می کند.

4- تاکتیک ها و تحویل عملیاتی

عنصر تاکتیکی یک استراتژی تجاری جزئیات عملیاتی را مشخص می کند که نحوه ارائه کار را مشخص می کند. ارائه تاکتیکی برای موفقیت هر استراتژی تجاری بسیار مهم است و مدیرانی که مسئولیت تاکتیک ها را بر عهده دارند درک می کنند که چه کاری باید انجام شود. این تضمین می کند که زمان و تلاش تلف نمی شود.

5. منابع و تخصیص منابع

به طور کلی عنصر منبع یک طرح کسب و کار، تخصیص منابع موجود و همچنین جایی که منابع اضافی پیدا می شود را پوشش می دهد. اکثر کسب و کارها به منابع مختلف، افراد، فناوری، منابع مالی و فیزیکی متکی هستند. داشتن تصویری واضح از این موارد و الزامات آینده، رهبران را قادر می سازد تا ببینند کجا منابع بیشتری را برای دستیابی به اهداف خود اضافه کنند.

6. اندازه گیری و تجزیه و تحلیل

مرحله ارزیابی بر نحوه عملکرد یک کسب و کار در رابطه با استراتژی کسب و کار تأکید دارد. اندازه‌گیری به شما کمک می‌کند تا از نزدیک با استراتژی هماهنگ باشید، ضرب‌الاجل‌ها و اهداف را تعیین کنید و به مواردی مانند نگرانی‌های بودجه رسیدگی کنید. امروزه پلتفرم‌های داده و هوش تجاری نقش مهمی در این مرحله دارند.

چرا استراتژی کسب و کار مهم است؟

بنابراین، اکنون دقیقاً تعریف کرده ایم که استراتژی کسب و کار چیست، اکنون می توانیم این سوال را بپرسیم که چرا داشتن یک استراتژی مهم است؟

تقریباً هر رهبر کسب و کار نوعی چشم انداز برای سازمان خود دارد. به طور کلی، در روزهای اولیه، مانند محیط راه اندازی، این می تواند بسیار روان باشد. با این حال، با گذشت زمان و رشد کسب و کار، یا شلوغ تر شدن، ممکن است «استراتژی کسب و کار» کمتر تعریف شود.

زمانی که یک استراتژی به خوبی تعریف نشده باشد، یک کسب و کار ممکن است شروع به مبارزه کند، زیرا کارکنان هسته یک کسب و کار را تغییر می دهند و ارزش های آن اغلب کمتر تعریف می شوند. این امر در برخی موارد می‌تواند سازمان‌ها را قربانی موفقیت خود کند، آنها ممکن است به نتایج کوتاه‌مدت دست یابند، اما این می‌تواند به قیمت بقای بلندمدت آنها تمام شود.

این مشکل می تواند با عوامل موثری مانند کاهش فروش، افزایش هزینه ها یا افزایش رقابت ترکیب شود. در این موارد یک تجارت شروع به آسیب خواهد کرد. و از آنجایی که کارکنان به طور خستگی ناپذیر برای «خاموش کردن آتش» ناشی از چنین تغییراتی تلاش می کنند، زمان برای تفکر استراتژیک به یک کالای گرانبها تبدیل می شود.

البته می توان از این امر اجتناب کرد. ایجاد یک استراتژی تجاری کار خیلی سختی نیست، اما به زمان و تمرکز نیاز دارد. به عنوان یک رهبر، باید استراتژی کسب و کار خود را اولویت بندی کنید و اطمینان حاصل کنید که مدتی را از روز به روز برای تعیین نقشه راه کسب و کار خود اختصاص می دهید.

ایجاد یک استراتژی کسب و کار به طور خودکار به معنای موفقیت کسب و کار شما نیست. با این حال شما را قادر می سازد که دیدگاه و اهداف سازمانی خود را با کارمندان خود به اشتراک بگذارید. و اگر به درستی انجام شود، یک رشته مشترک در سراسر یک تجارت ایجاد می کند تا برای موفقیت تلاش کند. و اگر کار سخت شد، مطمئن باشید که کارمندان شما از چشم انداز استراتژیک سازمان آگاه هستند و می توانند به جای مبارزه با آتش، چشم انداز شما را دو چندان کنند.

چگونه یک استراتژی تجاری بسازیم

موارد فوق به ما یک تعریف عملی از استراتژی و چرایی اهمیت آن می دهد. اکنون باید نحوه ساخت موفقیت آمیز آن را بررسی کنیم. این را می توان به چند مرحله کلیدی تقسیم کرد:

1. تعریف چشم انداز شما

برای موفقیت هر استراتژی، اولین موردی که باید در نظر گرفت ارزش های شرکت و موقعیت مطلوب بازار است. یا به عبارت دیگر چشم انداز یک شرکت.

همانطور که قبلاً با بیانیه چشم انداز آمازون به آن اشاره کردیم:

مشتری مدارترین شرکت زمین باشید. برای ساختن مکانی که مردم بتوانند هر چیزی را که ممکن است بخواهند آنلاین بخرند پیدا و کشف کنند."

این پایه و اساس را برای توسعه بقیه استراتژی کسب و کار تنظیم می کند. چشم انداز فقط بیانیه ماموریت نیست، و همچنین ارزش پیشنهادی، مشخصات مشتری ایده آل و بازار اصلی را تعریف می کند.

2. تعیین اهداف

مرحله دوم ایجاد یک استراتژی تجاری موفق، تعیین اهداف سطح بالا است.

اینها، در بیشتر موارد، بر مواردی مانند درآمد، نفوذ بازار، رشد یا ایجاد ارزش سهامداران تمرکز دارند. اما اینها برای هر کسب و کاری منحصر به فرد هستند. هنگام توسعه استراتژی خود، ضروری است که هنگام تعیین هدف واقع بین باشید.

هدف یک استراتژی کسب و کار در نهایت پاسخ به یک سری سؤالات است که چگونه یک تجارت می تواند رقابت کند، رشد کند و پیشرفت کند.

اهداف سطح بالا نباید بر دستیابی به مأموریت یک شرکت یا بازتاب ارزش های اصلی آن تمرکز کنند. در عوض، این موارد تمایل دارند در سطوح پایین تر و تاکتیکی تر مانند بازاریابی یا استراتژی ارتباطات در نظر گرفته شوند.

3. تجزیه و تحلیل کسب و کار و بازار شما

خوب، پس شما اکنون چشم انداز و اهداف خود را مشخص کرده اید. بعدی در لیست توسعه استراتژی شما تجزیه و تحلیل کسب و کار شماست، اینجا جایی است که تجزیه و تحلیل SWOT شما کلیدی است.

به عنوان یک رهبر، دانستن اینکه کجا کسب و کار شما قوی است یک مهارت حیاتی است و به شما کمک می کند تا استراتژی کسب و کار خود را توسعه دهید.

به همین ترتیب ، مهم است که از نقاط ضعف خود آگاه باشید. درک این مسئله تضمین می کند که استراتژی شما بیش از حد به مناطقی که نقاط ضعف را شناسایی کرده اید ، در نظر گرفته نشده است و از احتمال موفقیت بیشتر اطمینان حاصل می شود.

تجزیه و تحلیل SWOT نه تنها وضعیت داخلی یک شرکت بلکه وضعیت خارجی را نیز در نظر می گیرد. به عبارت دیگر ، بازار. اینجا جایی است که شما زمین بازی خود را تعریف می کنید.

4- تعریف مزیت رقابتی خود

چهارمین مرحله اصلی توسعه یک استراتژی تجاری به این سؤال پاسخ می دهد که چگونه اهداف حاصل می شود. به عبارت دیگر ، چگونه در بازار تعریف شده خود رقابت خواهید کرد.

این همچنین می تواند تعریف نقطه فروش منحصر به فرد (USP) باشد که شما را از رقابت خود کنار می گذارد. این امر به ویژه در صنایع رقابتی که در آن رقبای تعریف شده زیادی وجود دارد ، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

در این مرحله مواردی از قبیل نحوه ایجاد تقاضا برای محصولات یا خدمات خود ، افزایش فروش ، استفاده از فناوری های جدید و تولید حاشیه های بالاتر را بررسی خواهید کرد.

برای بسیاری از مشاغل این یک مرحله ساخت یا استراحت است. عدم تعریف و بیان یک مزیت رقابتی می تواند برای مشاغل کشنده باشد.

5. ساختن یک چارچوب

قطعه نهایی پازل استراتژی فرمولاسیون یک چارچوب است. یا می توان آن را ترجمه استراتژی به مشخصات بیشتر بخش در نظر گرفت.

به عنوان مثال ، به طور جداگانه یک بخش ارتباطات ممکن است بسیار کمی در جهت یک جهت کلی استراتژیک نقش داشته باشد. از آنجا که عناصری در این استراتژی وجود دارد که "خارج از محدوده" برای این بخش است.

از این رو ، چارچوب چشم انداز و نیازهای هر بخش در یک سازمان را در نظر می گیرد و متعاقباً اینها را با اهداف سازمانی هماهنگ می کند.

چگونه می توان موفقیت یک استراتژی تجاری را اندازه گیری کرد

ما ممکن است یک استراتژی تجاری را در نظر بگیریم که وقتی مستقیماً مسئولیت رشد و فروش سازمانی را بر عهده دارد ، موفق باشیم.

با این حال ، برای درک واقعاً آیا یک استراتژی موفق است ، ما باید اندازه گیری دانه ای تری ایجاد کنیم. اینجاست که شما باید شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) را تعریف کنید.

KPI ها به طور معمول توسط بخش تعریف می شوند که هر یک از اینها به عملکرد کلی تجارت کمک می کند. چند نمونه عبارتند از:

  • نویسنده : مهدي زاده فر گيتا
  • منبع : thesundayschool.space
  • بدون دیدگاه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.